گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 60
دو همزاد معنوي در معرفت مهدوي









عبدالحسن ترکی (شهرکرد) اشاره: در این مقاله دو کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ شیخ صدوق و مکیال المکارم علامه سید
محمد تقی اصفهانی و مؤلفان آنها معرفی شدهاند. این دو کتاب در حوزة مهدویت دوقلوهاي همزادي را تشکیل میدهند که هر
کس بخواهد آگاهیهایی در این موضوع داشته باشد ناچار باید این دو کتاب را ببیند. به مناسبت معرفی کتابها و مؤلفانشان
تشرفاتی از صاحبان آنها نیز آورده شده. اصلیترین وجه اشتراك این دو کتاب در این است که هر دو به فرمان امام عصر(ع)
تألیف شدهاند. در میان آثاري که در حوزة مهدویت و شناخت و معرفت آخرین حجت خدا، حضرت بقیۀالله(ع) تا کنون تألیف
شده دو کتاب بیش از سایر آثار مورد اعتنا بوده و به عبارتی درخشش و تابش دیگري دارد؛ یکی کتاب کمال الدین و تمامالنعمۀ
عالِم بزرگوار، شیخ صدوق(ره) از متقدمان و پیشینیان و دیگري کتاب مکیالالمکارم فی فوائد الدعاء اللقائم(ع) اثر آیتالله شهید
از متأخران و معاصران. جالب آن که هر دو کتاب به امر مقدس و « فقیه احمدآبادي » سید محمد تقی موسوي اصفهانی معروف به
فرمان مبارك امام عصر(ع) تألیف شدهاند و این درخشش و تابش خیرهکننده را باید در همین نکته جستجو کرد. تردیدي نیست که
رمز و راز عنایت به این دو کتاب و این دو همزاد معنوي گذشته از جامعیت و استحکام مطالب و شیوههاي بدیع در تألیف آن دو،
در این نکته است که هر دو مؤلف با پاکی و پارسایی و اخلاص و صفاي باطن در پی فرمان امام خود به پا خاستهاند و در پی جلب
رضایت او همۀ تلاش و توان خود را به کار بستهاند و آثاري چنین با برکت و مبارك براي دوستداران و منتظران حضرتش به
یادگار گذاشتهاند خداي سبحان هر دو را پاداش نیکو دهد . ما در این مقاله نخست به معرفی کوتاهی از مؤلفان این دو کتاب
پرداخته و آنگاه انگیزه تألیف این آثار را از زبان آنان که در رؤیاهایی راستین به حضور حجت الله فی الأرضین(ع) شرفیاب
به « صدوق » (. شدهاند میآوریم و سرّ دلبران را از زبان خود ایشان نه از زبان دیگران به استماع مینشینیم. شیخ صدوق (م 381 ق
معناي بسیار راستگو از بزرگترین شخصیتهاي جهان اسلام و از برجستهترین چهرههاي درخشان دانش و دانایی و فضیلت و
صفحه 45 از 63
و « خیر » ،« فقیه » پارسایی است. در عظمت و جلالت قدر وي همین بس که او با دعاي امام زمان(ع) به دنیا آمد و حضرتش او را
یعنی من به دعاي حضرت » : لقب داد. شیخ بزرگوار خود بارها با خوشحالی و افتخار از این موضوع یاد میکرد و میفرمود « مبارك »
داستان ولادت داستان تولد او، داستانی شیرین و دلنشین است که نشان از عنایت و توجه ویژة آن «. صاحب الامر(ع) به دنیا آمدم
حضرت به ایشان از آغاز تولد است. پدر شیخ علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی از بزرگترین فقیهان و عالمان روزگار
خویش بود. جلالت شأن و بلنداي مقام و رفعت منزلت وي تا بدان پایه بود که امام حسن عسکري(ع) طی نامهاي او را با اوصاف و
خطاب قرار داده و توفیقات او را براي کسب رضاي پروردگار درخواست کرده بود. « معتمد خویش » و « فقیه » ،« شیخ » القابی چون
جایی که امام معصوم(ع)، کسی را بستاید، جایی براي ستایش و تمجید دیگران باقی نمیماند. 1 او سنین بالاي پنجاه را سپري
میکرد و هنوز فرزندي نداشت لذا به همین منظور و به جهت استجابت دعاي خویش به امام عصر(ع) متوسل میشود واز آن
حضرت میخواهد که براي او دعا کند؛ به همین خاطر نامهاي به امام زمان(ع) نوشته و توسط فردي امین به نام محمد بن علی اسود،
آن را به دست حسین بن روح (سومین نائب خاص حضرت در عصر غیبت صغري) میرساند و از او میخواهد که آن نوشته را به
من پیغام و نامۀ علی بن حسین بن بابویه قمی را به نماینده » : محضر آن حضرت برساند. محمد بن علی اسود (سفیر امین) میگوید
به زودي خداوند به او » : خاص آن حضرت رسانیدم و وي پس از سه روز خبر آورد که آن حضرت براي ایشان دعا کرد و فرمود
اکنون باقی داستان را از زبان خود شیخ صدوق که «. فرزندي مبارك عطا میکند که سرچشمۀ منفعتها و خیر و برکت خواهد شد
آن را در کتاب کمالالدین و تمام النعمۀ در باب توقیعات آورده، میشنویم: محمد بن علی اسود رسانندة نامه میگفت: پس از
درگذشت محمد بن عثمان (دومین نائب خاص امام عصر(ع)، پدرت از من خواست تا از حسین بن روح (سومین نائب خاص)
بخواهم تا مولاي ما صاحبالزمان(ع) از خداي تعالی بخواهد که فرزند پسري به وي ارزانی کند. میگوید از او خواستم و او نیز
به زودي فرزند » : امام را از آرزوي من آگاه کرد. حسین بن روح پس از سه روز به من خبر داد که امام(ع براي او دعا کرده و فرمود
من از فرصت » : محمد بن علی اسود میگفت « مبارکی براي او متولد خواهد شد... و براي او بعد از او نیز فرزندانی خواهد بود
و همین طور که « راهی براي آن نیست » : اما امام(ع) اجابت نکرده و فرمود « استفاده کرده و براي خود نیز همین درخواست را کردم
امام فرموده بود، اتفاق افتاد. تو متولد شدي اما براي من فرزندي به دنیا نیامد. شیخ صدوق(ره) در ادامۀ داستان تولد خود میگوید:
بارها اتفاق میافتاد که محمد بن علی اسود مرا در مسیر مکتب میدید و اشتیاق فراوان مرا در یادگیري کتابهاي علمی و حفظ
2 رؤیاي راستین «. این اشتیاق تو در طلب دانش عجیب نیست، زیرا تو به دعاي امام عصر(ع) متولد شدهاي » : آنها میدید و میگفت
در تألیف کتاب کمال الدین کمال الدین و تمام النعمۀ جامعترین و کاملترین کتابی است که پیرامون اثبات وجود امام زمان(ع) و
غیبت طولانی ایشان از نظر عقلی و نقلی نگاشته شده است. در این کتاب از آیات قرآنی و روایات معصومین(ع) و تاریخ انبیا به
شیوهاي بدیع استفاده شده و طول عمر آن حضرت(ع) با برهانهاي عقلی و استدلالهاي نقلی با استناد به روایات معتبر اثبات شده و
به اشکالات و شبهات، پاسخهاي لازم و کافی داده شده است. اعتبار و ارزش این کتاب، گذشته از جامعیت و استحکام مطالب، به
خاطر نزدیکی زمان تألیف آن با آغاز غیبت حضرت مهدي(ع) است؛ زیرا این کتاب در سال 352 ه. .ق. یعنی زمانی که هنوز سن
مبارك آن حضرت به یکصد سال نرسیده بود، تألیف شده است و نکتۀ دوم آن که این کتاب چنانکه مؤلف در مقدمۀ آن
آورده به امر ولیعصر(ع) صورت تألیف پذیرفته است. شیخ بزرگوار در مقدمۀ کتاب انگیزة نگارش آن را چنین ذکر میکند:
چون آرزویم در زیارت علی بن موسی الرضا(ع) برآورده شد و به نیشابور برگشتم و در آن جا اقامت گزیدم متوجه شدم بسیاري از
شیعیان در امر غیبت حیرانند و دربارة قائم(ع) در اشتباه هستند. از راهِ راست برگشته و به رأي و قیاس روي آوردهاند. پس با یاري
از اخبار وارده از پیامبر اکرم(ص) و امامان مکرم(ع) تمام تلاش خود را در ارشاد ایشان به کار بستم تا آنان را به راهِ راست و صراط
بر ما وارد شد و من از « بخارا » و صواب هدایت کنم. تا اینکه شیخی بزرگوار از دانشمندان قم که اهل فضل و دانش بود از
صفحه 46 از 63
دیرزمانی شیفتۀ دیدار و آرزومند ملاقاتِ او بودم؛ زیرا او شخصی دیندار و راستکردار بود و او شیخ نجمالدین ابو سعید محمد
بن حسن بن محمد بن احمد قمی بود و پدر من از جد او روایت میکرد و دانش و عمل و پارسایی و عبادت او را میستود. روزي
در اثناي گفتوگو، سخنی از یکی از فیلسوفان و منطقیان بزرگ بخارا نقل کرد که آن سخن، او را دربارة حضرت مهدي(ع)
حیران و سرگردان کرده و وي را به خاطر درازاي غیبت به شک و تردید انداخته بود. من در [پاسخ] فصولی چند دربارة اثبات
وجود آن حضرت یادآور شده و اخباري از پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان دین(ع) دربارة غیبت آن حضرت روایت کردم که او بدان
اخبار و سخنان آرامش از دست رفتۀ خود را بازیافت و شک و شبهه از وجودش برطرف گردید و سخنان و احادیث صحیح را به
گوش قبول و تسلیم پذیرفت و در پایان از من خواست که در موضوع غیبت کتابی برایش تألیف کنم. من نیز خواهش او را پذیرفتم
و به او وعده دادم چنانچه خداوند زمینۀ بازگشت مرا به وطن خود شهر ري فراهم کند به خواستۀ او اقدام نمایم و آرزوي او را
عملی سازم. در این میان شبی دربارة خانواده و فرزندان و برادران و نعمتهایی که در شهر ري بازگزارده بودم، اندیشه میکردم،
« حجرالاسود » که ناگاه خواب مرا در ربود، در خواب دیدم گویی درمکه هستم و گرد خانۀ خدا طواف میکنم. در دور هفتم به
این امانت من است که آن را ادا میکنم و پیمان من است » : رسیدم و آن را اسطلام کرده و میبوسم و این دعا را میخوانم: یعنی
در این هنگام مولاي خود حضرت قائم(ع) را دیدم که بر در خانۀ خدا .« که آن را تعهد میکنم تا تو به وفاي عهد من شهادت دهی
ایستاده است. من دلباخته و پریشانخاطر به او نزدیک شدم. آن حضرت به چهرة من نگریست و راز درونم را دانست. بر او سلام
اي» : عرض کردم «؟ چرا دربارة غیبت کتابی تألیف نمیکنی تا اندوهت را برطرف سازد » : کردم و او پاسخم را داد. آنگاه فرمود
اکنون تو را امر میکنم که دربارة .« نه به آن سبک و روش » : فرمود .« پسر رسول خدا! پیشتر رسالههایی دربارة غیبت تألیف کردهام
سپس آن حضرت رفت و من بیدار شدم و تا سپیده به دعا و گریه و «. غیبت کتابی تألیف کنی و غیبت پیامبران را در آن بازگویی
درد دل کردن و شکوه نمودن پرداختم و چون صبح شد تألیف این کتاب را آغاز کردم تا امر ولی و حجت خدا(ع) را انجام داده
فقیه » باشم... 3 آیتالله شهید سید محمد تقی موسوي اصفهانی مرحوم آیتالله سید محمد تقی موسوي اصفهانی معروف به
در سال 1301 ق.) در اصفهان در خانوادهاي اهل علم و فضیلت که نسلاندرنسل از عالمان دین بودند به دنیا آمد و در « احمدآبادي
سال 1348 ق. در سن 47 سالگی به توطئۀ یکی از سران فرقۀ ضالۀ بهاییت با خوراندن زهر کین به شهادت رسید. در دوران عمر
کوتاه اما پربرکتش حدود هفده جلد کتاب و رساله نگاشت که از میان آنها چهار جلد پیرامون حضرت مهدي(ع) و غیبت و انتظار
و وظایف منتظران میباشد. فقیه احمدآبادي در ده سالگی بر نصاب الصبیان شرح نوشت و در پانزده سالگی کتاب ایضاح الشبهات
را نگاشت و در بیست و پنج سالگی کتاب ابواب الجنات فی آداب الجمعات را تألیف کرد و سرانجام در سن سی سالگی به فرمان
امام عصر(ع) اثر ارزشمند خود را درباره آن حضرت(ع) و وظایف منتظران و دعا براي آن وجود شریف آغاز کرد و تا پایان عمر به
تحقیق و تألیف و تکمیل آن اهتمام و اشتغال داشت. دربارة کیفیت شهادت آن سید بزرگوار در کتاب نگاهی به زندگانی
جهانگیرخان قشقایی به نقل از شهداي روحانیت در یکصد سال اخیر چنین آورده شده است: سید شهید در ماه رمضان المبارك
1348 ق. به علت کسالت، در بیمارستان انگلیسیها بستري شدند و در آن جا تحت عمل جراحی قرار گرفتند شب 25 ماه مبارك،
نام داشت، همۀ بستگان و اطرافیان آن مرحوم را از اتاق بیرون « سر الله خان » متصدي بیمارستان که از سران فرقۀ ضالۀ بهاییت بود و
کرده و سمی را که در استکان داشته به ایشان میخوراند، اطرافیان و دامادهایشان در آن لحظۀ آخر از [پشت در اتاق] میشنوند که
منقول « مرحوم حضرت آیتالله سید مرتضی موحد ابطحی » آن سید بزرگوار پیوسته صدا میزده: حبیبی یا حسین! از داماد ایشان
4«. بناست حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) تشریف بیاورند » : سید شهید در حالی که در بیمارستان بستري بودند، میفرمودند » است که
همچنین فرزند ایشان سید محمد موسوي اصفهانی در مقدمۀ کتاب نور الأبصار در این باره آوردهاند: او ستارهاي درخشنده بود که
با طلوع خود دلها را مجذوب خویش نمود، ولی افسوس که زود غروب نمود و سرانجام با توطئۀ دشمنان دین و نوشیدن زهر کین
صفحه 47 از 63
به وسیلۀ یکی از اعضاي فرقۀ ضالۀ [بهاییت] به شهادت رسید و در ماه مهمانی پروردگار به ضیافت الهی نائل گشت. 5 نگاهی کوتاه
و گذرا بر زندگانی این دلباخته و شیفتۀ حضرت بقیۀالله و قضایاي تشرفات ایشان که ما به سه مورد آن در این مقاله اشاره میکنیم
آدمی را به خوبی به این نکته واقف میسازد که آن سید شهید و علامۀ فقید مورد عنایت و کرامت حضرات معصومین(ع) به ویژه
حضرت مهدي(ع) بوده و آن بزرگوار توجهی مخصوص به آن مرحوم داشته و وي نیز ارتباطی وثیق و اتصالی عمیق با ساحت
مقدس مهدوي(ع) داشته است. مکیالالمکارم مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) بنا بر آنچه که سید محمدعلی روضاتی در
کتابی است ارزنده، ابتکاري و مهم. مؤلف بسیاري از مطالب مربوط به عقیدة مهدویت و » : مقدمۀ کتاب درباره آن نگاشتهاند
دعا براي آن حضرت و تضرع به درگاه الهی براي حفظ وجود شریف امام عصر(ع) از » موضوع حضرت حجت(ع) را تحت عنوان
این کتاب مشتمل بر بحثهاي مختلف و بسیار با اهمیت در زمینههاي فقه، .« مورد بررسی قرار داده است « ناملایمات و آفات
حدیث، کلام، رجال، تفسیر و حتی فلسفه و ادبیات است که با اسلوبی بدیع و سبکی جالب و نتیجهگیريهایی درست همراه
میباشد. در این کتاب با دلایل عقلی و نقلی ثابت شده که دعا براي امام عصر(ع) از مهمترین وسائل براي رسیدن به مراحل عالی
کمال و نیل به درجات برجستۀ معنوي است و آثار دنیوي بسیاري را نیز در پی دارد. این اثر به شهادت صاحب نظران، از نظر
جامعیت و ژرفاندیشی و بهرهگیري از علوم عقلی و نقلی و استنباطات دقیق و اجتهادات عمیق از آیات و روایات بینظیر بوده و به
خوبی میتوان دست عنایت مولا که مؤلف را هدایت و دلالت میکند، دید. آیتالله صافی گلپایگانی (ازمراجع عظام تقلید) دربارة
این کتاب مینویسد: این کتاب گویاي حوصلۀ فراوان مؤلف و گستردگی تحقیق و تفکر و تلاش اوست و در موضوع خود بینظیر
است و جز این کتاب، در موضوع مهدویت و آداب دعاي بر حضرت مهدي(ع) و فواید آن، کتابی سراغ ندارم. 6 داستان تألیف
کتاب مؤلف بنا به آنچه که در مقدمۀ کتاب آورده، انگیزه تألیف کتاب را چنین مینویسد: ما نمیتوانیم حقوق آن حضرت را ادا
نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است به جاي آوریم. [پس] بر ما واجب است آن تعداد از اداي حقوق آن
حضرت را که از دستمان ساخته است انجام دهیم، و بهترین امور در زمان غیبت، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا کردن براي تعجیل
فرج او، و اهتمام به آنچه مایۀ خشنودي آن جناب و مقرب شدن در آستان او است. و من در باب هشتم کتاب ابواب الجنّات فی
آداب الجمعات هشتاد و چند فایده، از فوائد دنیوي و اخروي دعا کردن براي فرج آن حضرت(ع) را ذکر کرده بودم اما بعد به فکر
افتادم که کتاب جداگانهاي در این باره بنگارم که آن فواید را در برگیرد، و به سبک جالبی آن را به رشتۀ تحریر درآوردم. اما
حوادث زمان و رویدادهاي دوران و ناراحتیهاي بیامان، مانع از انجام اینکار میشد، تا این که کسی را در خواب دیدم که با قلم و
سخن نتوان او را توصیف نمود؛ یعنی مولا و حبیب دل شکستهام و امامی که در انتظارش هستیم او را به خواب دیدم که با بیانی
همچون «! این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را مکیالالمکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) بگذار » : روحانگیز چنین فرمود
تشنهاي از خواب بیدار، و در پی اطاعت فرمانش شدم ولی توفیق یاریم نکرد، تا این که در سال گذشته 1330 ق. به مکۀ معظمه
سفر کردم و چون در آن جا بیماري وبا شیوع یافت، با خداوند عزّوجلّ عهد بستم که هر گاه مرا از گرفتاريها نجات دهد و
بازگشتم را به وطن آسان گرداند تألیف کتاب را شروع نمایم. پس خداوند بر من منت نهاد و مرا به سلامت به وطن بازگرداند،
پس به تألیف کتاب اقدام نمودم تا به عهدي که با خداوند بسته بودم، عمل کرده باشم... 7 مرحوم مؤلف به مناسبتهایی در کتاب
به دو مورد دیگر از تشرفات خود به محضر امام زمان(ع) و سبب اتصال زمین و آسمان اشاره کرده که آن را براي روشنی چشم
در یکی از سالهاي گذشته، قرضهایم بسیار و احوالم سخت شد در این » شیعیان و شیفتگان و منتظرانش میآوریم: تشرف اول
حال ماه رمضان هم فرا رسید، پس به آن جناب توجه کردم و در سحرگاه یکی از شبها حاجتم را بر آن حضرت عرضه داشتم،
وقتی نماز صبح را در مسجد به جا آوردم، به منزل برگشتم و خوابیدم. در خواب به دیدار آن جناب شرفیاب گشتم، آن حضرت به
قدري باید صبر کنی، تا از مال خاصِ دوستان خود بگیریم و به تو برسانیم. وقتی از خواب بیدار شدم » : زبان فارسی به من فرمودند
صفحه 48 از 63
فضا را معطر یافته و غم و اندوه از من دور شده بود، چند ماهی نگذشته بود که از متدینان براي من وجوهی آورد که به وسیله آن
8 تشرف دوم سید شهید و علامۀ فقید در جلد اول مکیال المکارم .« این از سهم امام(ع) است » : قرضهایم را ادا کردم و به من گفت
شبی در خواب دیدم امام عصر(ع) به همراه یکی از پیامبران بنی اسرائیل به خانهاي که در » : تشرفی دیگر را این چنین روایت میکند
آن ساکن هستم، وارد شدند و به اتاق من که رو به قبله است تشریف آورده، و به بنده فرمودند که مصائب مولاي شهیدمان
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را بخوانم. [من هم] امر مطاعش را امتثال کردم و آن حضرت روبهروي من به حالت استماع نشست.
چون ذکر مصیبت را به پایان بردم، ابتدا به طرف کربلا به زیارت سید الشهداء(ع) پرداختم و آنگاه به سمت طوس، زیارت حضرت
ابوالحسن امام رضا(ع) را خواندم و سرانجام رو به سوي حضرتش زیارت مولایم حضرت حجت(ع) را به جا آوردم. چون زیارتها
را به پایان رسانیدم و آن حضرت خواستند که تشریف ببرند، آن پیامبر بنیاسرائیل که همراه ایشان بود از سوي آن جناب وجهی
را به من داد که مبلغ آن را ندانستم و بعد از نظر من پنهان شدند. فرداي آن شب، یکی از علماي بزرگوار را دیدار کردم و او به من
پس از این «. این تأویل خوابی است که پیشتر دیدم » : مبلغ قابل توجهی داد که همچون باران بهاري پربرکت بود. پس با خود گفتم
خواب، آن قدر برکتهاي باطنی و علوم کامل پنهانی و معارف ایمانی و الطاف ربانی به من عنایت شد که زبان خامه از بیان آن
ناتوان است. 9 سخن را با درود بر روان آن دلباختۀ مهدي(ع) و سفارشی از او در کتاب مکیال المکارم به پایان میبریم: اي برادران
من، بر شما باد که در اطاعت و خدمت آن جناب سعی و کوشش کنید و آن نعمت بزرگ و موهبت سترگ را سپاسگزاري نمایید
، و یاد آن حضرت را با طولانی شدن مدت آن فراموش نکنید... 10 . پینوشتها: 1. شوشتري، قاضی نورالله، مجالس المومنین، ج 1
2. موسوي اصفهانی، سید محمدتقی، کمالالدین و تمامالنعمه، ترجمه منصور پهلوان، نشر دارالحدیث، ج 2، باب 45 . ص 453
181 ، به نقل از: شهداي روحانیت - 4. زندگانی جهانگیرخان قشقایی، ص 183 .4- 3. موسوي اصفهانی، همان، ج 1، ص 7 . ص 270
7. موسوي . 6. به نقل: از زندگانی جهانگیرخان قشقایی، ص 180 .10- 5. نورالابصار، ص 12 .57- در یکصد سال اخیر، ج 2، ص 64
، 48 ، ترجمه حائري قزوینی چاپ نگین. 8. موسوي اصفهانی، همان، ج 2، ص 387 ، همچنین ج 1 - اصفهانی، همان، ج 1، ص 50
. 10 . موسوي اصفهانی، همان، ج 2، ص 322 .493- 9. موسوي اصفهانی، همان، ج 1،ص 494 . ص 225
معرفت مام عصر از نگاه شیخ صدوق- 4
از کتاب الهدایه خود پس از بیان مبانی « باب الامامۀ » ابراهیم شفیعی سروستانی عصمت امام اشاره: گفتیم که شیخ صدوق(ره) در
باب شناخت امامانی که پس از » امامت و اصول اعتقاد شیعه در این زمینه، به موضوع معرفت امامان پرداخته و در ذیل بابی با عنوان
به تفصیل در این زمینه سخن گفته است. در قسمتهاي پیشین به شش ویژگی امام « پیامبر خدا(ص) حجتهاي الهی بر مردم هستند
. معصوم(ع) که هر مسلمان باید بدانها معتقد باشد، اشاره کردیم، در این قسمت از مقاله به بررسی دو ویژگی دیگر میپردازیم. 7
اعتقاد به ارکان توحید بودن امامان(ع) اعتقاد به اینکه امامان معصوم(ع)، ارکان و پایههاي توحید هستند، یکی دیگر از موضوعاتی
است که شیخ صدوق(ره) در بحث معرفت امام(ع) بدان توجه و با عبارت زیر از آن یاد کرده است: واجب است که معتقد باشد
آنها... پایههاي توحیدند. 1 این موضوع نیز چون دیگر موضوعات پیشین در روایتها، زیارتها و دعاهاي نقل شده از حضرات
معصومین(ع) مورد تأکید قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از ویژگیهاي امامان معصوم(ع) یاد شده است، که از آن جمله میتوان
به این موارد اشاره کرد: در روایتی که از سیدالعابدین علیبنالحسین، امام چهارم شیعیان(ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده
است: بین خداوند و حجتش هیچ حجابی نیست و خداوند در برابر حجتش هیچ پوششی ندارد. ما دروازههاي خدا، صراط مستقیم،
مخزن علم او، ترجمان وحی او، پایههاي توحید او و جایگاه سرّ او هستیم. 2 در زیارت جامعۀ کبیره نیز از ائمۀ معصومین(ع) با این
عنوان یاد شده است: و خداوند شما را پسندید به اینکه ... پایههاي توحید او باشید. 3 در یکی از دعاي ماه رجب نیز که منسوب به
صفحه 49 از 63
امام عصر(ع) است، امامان معصوم(ع) با این ویژگی توصیف شدهاند: پس خداوند شما را معادن کلمات خود و پایههاي توحید
خود قرار داد. 4 براي روشن شدن مفهوم این ویژگی امامان، لازم است که ابتدا نکاتی را در باب توحید و جهانبینی توحیدي
یادآور شویم: جهانبینی توحیدي، اساس جهانبینی اسلامی را تشکیل میدهد. بر اساس این جهانبینی، مبدأ و منتهاي جهان یکی
است و جز خداي یگانه کسی سزاوار پرستش نیست. استاد شهید مرتضی مطهري در این باره میفرماید: جهانبینی توحیدي، یعنی
إنّا إلیه ) « به سوي اویی » إنّا للّه) و ) « از اویی » است. جهانبینی توحیدي یعنی جهان ماهیت « تک محوري » و « یک قطبی » جهان
راجعون) 5 دارد. 6 توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرك نیز که مقابل توحید است، مراتب و درجات دارد. تا انسان همۀ
توحید » و « توحید نظري » مراحل توحید را طی نکند، موحد واقعی نیست. 7 ایشان در ادامۀ سخنان خود با تقسیم مراتب توحید به
توحید » ... یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی « توحید ذاتی » : مراتب سه گانۀ توحید نظري را این گونه بر میشمارد « عملی
یعنی درك و « توحید افعالی » ... صفاتی، یعنی درك و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یکدیگر
شناختن اینکه جهان با همۀ نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل او و کار او و ناشی از ارادة اوست. 8 استاد
یعنی یگانهپرستی، به عبارت دیگر: در جهت پرستش « توحید در عبادت » شهید دربارة توحید عملی نیز میفرماید: توحید عملی یا
حق، یگانه شدن. 9 با روشن شدن مفهوم و مراتب توحید میتوان گفت که هم درك مراتب توحید و هم تحقق عینی آن در فرد و
جامعه بودن وجود پیشوایانی که هم در توحید نظري و هم در توحید عملی سرآمد روزگار خود بوده و به بالاترین مراتب توحید
شرطهایی دارد و من و فرزندانم از « لاإله إلاّ الله » : دست یافته باشند، امکانپذیر نیست و از همین روست که امام علی(ع) میفرماید
پس از آنکه به واسطۀ پدران خود از پیامبر « سلسلۀ الذهب » جملۀ این شرطها هستیم. 10 امام رضا(ع) نیز در حدیث معروف
خدا(ص) و آن حضرت نیز از جبرئیل(ع) نقل میکند که خداوند تعالی فرمود: لا إله إلّا الله حصنی فمن دخل حصنی أمن [من]
توحید) قلعۀ استوار من است. پس هر کس در قلعۀ من داخل شود ازعذاب من در امان میماند. و در ) « لاإله إلاّ اللّه » عذابی. 11
تکمیل حدیث میفرماید: بشروطها و أنا من شروطها. [تحقق آنچه گفتم] شروطی دارد و من از جملۀ آن شروطم. اشاره به اینکه
داخل شدن در قلعۀ توحید و ایمنی یافتن از عذاب جهنم بدون پذیرش ولایت امام معصوم(ع) امکانپذیر نیست. شیخ صدوق (ره)
چنین مینویسد: از شروط لااله الا الله (توحید) پذیرش این « شروط توحید » در کتاب التوحید پس از نقل روایت یاد شده، در توضیح
موضوع است که [امام] رضا(ع) از سوي خداي عزّ و جلّ [به عنوان] امام بر بندگان [برگزیده شده] و پیروي از او بر آنها واجب
است. 12 جالب اینجاست که در روایت دیگري که از امام رضا(ع) نقل شده، خداوند متعال میفرماید: ولایۀ علی بن ابی طالب
حصنی فمن دخل حصنی امن ناري 13 ولایت علی بن ابی طالب دژ استوار من است، پس هر کس در دژ من وارد شود از آتش من
ایمنی مییابد. این روایت به روشنی نقش محوري امامان(ع) در توحید و یگانگی خدا را نشان داده و روشن میسازد که وارد شدن
در حصن ولایت امامان(ع)، یعنی داخل شدن در حصن ولایت خدا و پذیرش توحید و یگانگی او. یکی از صاحبنظران در زمینۀ
نقش امامان معصوم(ع) در توحید علمی (نظري) مینویسد: اگرچه خداوند تبارك و تعالی انسان را به فطرت توحیدي آفرید و
همراه آن عقل را به او عنایت فرمود تا خود از این طریق به توحید نایل گردد، اما انسان به کمک این قوا و تجهیزات فقط قادر به
درك کلیاتی از معارف بلند توحیدي است و از درك دقایق و لطافت آنها عاجز است و لذا عقل حکم میکند که انسان همواره
نیازمند کسانی است که به مرتبۀ توحید ناب نایل شده تا از آن مراتب رفیع به او خبر دهند و به این وسیله او را از ورطۀ جهالت و
افراط و تفریط برهانند. 14 جایگاه و نقش ارزندة امامان معصوم(ع) در تبیین و توصیف توحید نظري آنگاه روشن میشود که عقاید
بیپایۀ اهل سنت را دربارة خدا و صفات او ملاحظه کنیم و به روشنی ببینیم که چگونه آنها به واسطۀ دور افتادن از مکتب اهل
بیت(ع) از یک سو، قائل به امکان دیدن خدا با چشم (رؤیت)؛ مشابهت او با مخلوقاتش (تشبیه) و دارا بودن چشم، گوش، دست و
پا چون انسانها (تجسیم) شدهاند، 15 و از سوي دیگر، در حل مسائلی چون جبر و تفویض، قضا و قدر و .... درمانده به بنبستهاي
صفحه 50 از 63
فکري گرفتار آمدهاند. براي درك نقش و جایگاه ائمه(ع) در توحید عملی و بسط و گسترش یگانهپرستی در جهان نیز، تنها کافی
است که نگاهی اجمالی به تاریخ صدر اسلام بیفکنیم تا دریابیم چگونه امت اسلام با سر باز زدن از ولایت ائمۀ معصومین(ع) در
برابر طاغوتهایی چون معاویه، یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان، حجاجبن یوسف و ... سر تسلیم فرود آورده و جامعۀ
اسلامی به جاي رسیدن به جامعۀ توحیدي به جامعهاي گرفتار شرك و کفر تبدیل و اسیر دست کسانی گردید که مردم را به جاي
اطاعت خدا به اطاعت خود فرامیخواندند. با توجه به نقش حساس و تعیینکنندة امامان معصوم(ع) در تحقق عینی توحید در جامعه
بوده است که در روایات اسلامی، این همه بر ضرورت شناخت امام و حجت الهی در هر عصر تأکید و نشناختن امام برابر با مرگ
در حال کفر و شرك دانسته شده است. 16 هم از این رو بوده است که امام حسین(ع) آنگاه که از فلسفۀ آفرینش سخن می گوید
معرفت امامی که اطاعت او » : و معرفت خدا را غایت خلقت معرفی میکند، در پاسخ این پرسش که معرفت خدا چیست، میفرماید
هان اي مردم! همانا خداوند بزرگ باد یاد او بندگان را نیافرید مگر براي اینکه او را بشناسند. پس هر گاه او را :« واجب است
بشناسند او را بپرستند و هر گاه او را بپرستند، با پرستش او از بندگی هر آنچه جز خداست بینیاز گردند. مردي سؤال کرد: اي
فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او
فرمان برند، بشناسند. 17 افزون بر آنچه گفته شد، ائمه(ع) در توحید و یگانهپرستی جایگاه و نقشی دیگري هم دارند که به این
به شمار آورد و آن نقشی است که آنها در هدایت مردم به سوي خدا و رساندن آنها « پایههاي توحید » اعتبار هم میتوان آنها را
بودن امامان(ع) به آن اشاره کردیم و گفتیم که « سبیل الله » و « باب الله » به مقصد نهایی بر عهده دارند، که پیش از این در بحث از
جز از طریق آنها نمیتوان به خدا رسید. به همین دلیل نیز در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: هر کس خدا را میخواهد به شما
8. اعتقاد به آغاز میکند و هر کس او را به یگانگی میشناسد، از شما میپذیرد و هر کس آهنگ او دارد به شما رو میکند. 18
عصمت امامان(ع) شیخ صدوق هشتمین ویژگی امامان معصوم(ع) را این گونه بیان میکند: واجب است که معتقد باشد ... آنها از
هر گونه اشتباه و لغزش پیراستهاند و آنها کسانی هستند که خدا آلودگی را از آنها زدوده و پاك و پاکیزهشان داشته است. 19
عبارت یاد شده، اشاره به مقام عصمت ائمه(ع) دارد، که یکی از مهمترین ویژگیهاي امامان به شمار میآید. براي روشن شدن این
ویژگی امامان اهل بیت(ع) نیز ابتدا آیات قرآن و در ادامه روایات مرتبط را بررسی میکنیم. قرآن کریم به صراحت از این ویژگی
اهل بیت(ع) سخن گفته است. آنجا که میفرماید: إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً. 20 خدا فقط
معروف « آیۀ تطهیر » میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاك و پاکیزه گرداند. در ذیل آیۀ مزبور که به
شده است، روایات فراوانی از شیعه و سنی نقل شده که مشخص میسازد اولًا، مخاطب آیه تنها اهل بیت پیامبر(ع) است و اشخاص
دیگري در شمول این آیه وارد نمیشوند و ثانیاً مراد از آن، عصمت و اهل بیت(ع) از هر گونه گناه، خطا و لغزش است. براي
روشن شدن این موضوع، ابتدا روایاتی را که از طریق اهل سنت نقل شده است، بررسی میکنیم. سیدبن طاووس در کتاب
سعدالسعود تصریح میکند که روایات مربوط به تخصیص آیۀ تطهیر به اهل بیت(ع) از پانزده طریق توسط راویان اهل سنت نقل
ابن » از مفسران اهل سنت، در ذیل آیۀ یاد شده، از « جلال الدین سیوطی » : شده است. 21 که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم
نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: پس من و خاندانم از هر گونه گناه پیراستهایم. 22 او همچنین در روایات دیگري از « عباس
ابن عباس نقل میکند که: ما شاهد بودیم که پیامبر خدا(ص) نُه ماه [پی در پی] هر روز، پنج مرتبه به هنگام نماز به در خانۀ علی
خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما » . بن ابی طالب میآمد و میفرمود: درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد
نیز نقل میکند که: « ابن صباغ مالکی » خدا شما را رحمت کند. وقت نماز است. 23 .« خاندان بزداید و شما را پاك و پاکیزه گرداند
رسول خدا(ص) به اهل بیت [خود] دعا کرد، پس خداوند عزّ و جل این آیه [تطهیر] را فرستاد. 24 در کتابهاي روایی و تفسیري
شیعه نیز در ذیل آیۀ تطهیر روایات فراوانی نقل شده است. تنها در تفسیر البرهان، بیش از شصت روایت در این زمینه آورده شده
صفحه 51 از 63
است. 25 که در اینجا تنها به دو مورد از آنها اشاره میکنیم: در تفسیر البرهان از امام علی(ع) در این زمینه چنین نقل شده است: در
خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما » خانۀ ام سلمه بر رسول خدا(ص) وارد شدم، در حالی که آیۀ
نازل شده بود. پس فرستادة خدا(ص) فرمود: اي علی! این آیه دربارة تو، دو فرزند زادهام و امامان از « را پاك و پاکیزه گرداند
چنین نقل میکند: این آیه در خانۀ من و در روز « ام سلمه » فرزندان تو نازل شده است. 26 در روایت دیگري، امام سجاد(ع) از
[اختصاصی] من نازل شد. رسول خدا نزد من بود، پس علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند. در این هنگام جبرییل وارد شد و
أللّهم هولاء أهل بیتی أللّهم أذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً؛ خداوندا، » : عباي فدکی را بر آنها انداخت. آنگاه پیامبر فرمود
آیا من هم از شما » : جبرئیل گفت « اینها خاندان من هستند. خداوندا، پلیدي را از آنها دور ساز و آنها را پاك و پاکیزه فرما
ام سلمه میگوید: گفتم: اي رسول خدا! من هم «! و أنت منّا، یا جبرئیل؛ [آري] تو هم از مایی اي جبرئیل » : پس پیامبر فرمود «؟ هستم
کونی مکانک، یا » : از خاندان شما هستم؟ سپس از جاي خود حرکت کردم تا با آنها [به زیر عبا] داخل شوم. اما پیامبر(ص) فرمود
در این .« أم سلمۀ، إنّک إلی خیر، أنت من أزواج نبیّ الله؛ در جاي خود باش، اي ام سلمه! تو بر خیري، تو از همسران پیامبر خدایی
این آیه] در مورد پیامبر، علی، ] « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً » إقرأ، یا محمّد » : هنگام فرمود
فاطمه، حسن و حسین صلوات خدا بر همه آنان باد است. 27 ائمه(ع) در موارد متعددي تصریح به عصمت خود کردهاند. از جمله
در روایتی که از امام علی(ع) نقل شده است، میخوانیم: إنّ الله طهّرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه. 28 امام سجاد(ع) در این
باره میفرماید: امام از ما جز معصوم نیست. و عصمت در ظاهر آفرینش نیست تا کسی به آن شناخته شود. از این رو امام باید [از
جانب خدا نصب] و به او تصریح شود. 29 امام رضا(ع) نیز در روایتی، ضمن توصیف امامان، ویژگی عصمت آنان را این گونه بیان
میکنند: امام معصوم، تأیید شده، توفیق یافته و استوار شده است. او از اشتباه، لغزش و سقوط در امان است. 30 در پایان براي روشن
شدن مفهوم عصمت در آموزههاي شیعی، توجه شما را به بیانی از شیخ صدوق(ره) در الاعتقادات جلب میکنیم: به اعتقاد ما
پیامبران، رسولان، امامان و فرشتگان صلوات خدا بر همۀ آنها باد معصوم و از هرگونه آلودگی پیراستهاند. آنها هیچ گناهی، چه
کوچک و چه بزرگ، مرتکب نمیشوند و با آنچه خدا به آنها امر فرموده مخالفت نمیورزند و به آنچه به آن امر شدهاند عمل
میکنند. هر کس عصمت آنان، در چیزي از احوال آنها، نفی کند، ایشان را نشناخته است. ما معتقدیم آنها موصوف به کمال و
تماماند و نسبت به ابتدا و انتهاي امور خود علم دارند. آنها را در مورد هیچیک از احوالشان نمیتوان به نقص، عصیان و نادانی
متصف کرد. 31 پینوشتها: 1. شیخ صدوق، الهدایۀ، ص 34 ؛ یجب أن یعتقد أنّهم... أرکان توحیده. 2. همو، معانی الأخبار، ص
35 ، ح 5؛ لیس بین الله و بین حجته حجاب، فلا للّه دون حجته ستر، نحن أبواب اللّه، و نحن الصراط المستقیم، و نحن عیبۀ علمه، و
نحن تراجمۀ وحیه، و نحن أرکان توحیده و نحن موضع سرّه. 3. همو، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 371 ، ح 2؛ و رضیکم... أرکاناً
.6 . لتوحیده. 4. سید بن طاووس، اقبال الأعمال، ص 646 ؛ فجعلتهم معادن لکلماتک و أرکاناً لتوحیدك. 5. سوره بقره ( 2)، آیه 156
. 9. همان، ص 105 . 8. همان، ص 99 103 . 7. همان، ص 99 . مطهري، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2 (جهانبینی توحیدي)، ص 83
10 . لیثی الواسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 151 ؛ إنّ لا إله إلاّ الله شروطاً و إنّی و ذریّتی من شروطها. 11 . شیخ
12 . شیخ . صدوق، معانی الاخبار، ص 370 371 ، ح 1؛ همو، التوحید ، ص 25 ؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 3، ص 7، ح 16
14 . تحریري، محمدباقر، جلوههاي لاهوتی (شرح زیارت جامعۀ . 13 . همو، معانی الاخبار، ص 371 ، ح 1 . صدوق، التوحید، ص 25
، 15 . ر. ك: مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج 8، ص 32 ، ابوداوود، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، ج 2 . کبیره) ج 2، ص 286
ص 419 ؛ بخاري ابوعبدالله محمدبن اسماعیل، صحیح البخاري، ج 2، جزء 4، ص 141 . براي مطالعۀ بیشتر در این زمینه ر.ك: مرکز
، 16 . ر. ك: کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 371 . المصطفی للدراسات الاسلامیه، العقائد الأسلامیۀ، ج 2 ، ص 71 131
ح 5؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 8، ص 368 و ج 32 ، ص 321 و 333 ؛ أیّها الناس! إنّ الله جلّ ذکره، ما خلق العباد إلّا
صفحه 52 از 63
لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ما سواه. فقال له رجل: یابن رسول الله بأبی و أنت و أمّی فما معرفۀ الله؟
قال: معرفۀ أهل کلّ زمان إمامهم الذي یجب علیهم طاعته. 17 . فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، صص 604 605 ؛ من أرادالله
؛ 19 . شیخ صدوق، الهدایۀ ، ص 34 . بدء بکم ومن وحدّه قبل عنکم و من قصده توجّه بکم. 18 . شیخ صدوق، همان ، ص 374 375
( یجب أن یعتقد... أنّهم معصومون من الخطأ و الزلل و أنّهم الذین أذهب الله عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً. 20 . سوره احزاب ( 33
22 . سیوطی، جلالالدین، تفسیر الدر المنثور، ج 5 ، ص 199 ؛ فأنا و أهل . 21 . ر. ك: سیدبن طاووس، سعدالسعود، ص 107 . آیه 33
إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و » بیتی مطّهرون من الذّنوب. 23 . همان؛ السلام علیکم و رحمۀ الله وبرکاته أهل البیت
25 . ر.ك: البحرانی، سید هاشم، البرهان فی . الصلوة رحمکم الله. 24 . ابن الصباغ المالکی، الفصول المهمه، ص 24 .« یطهّرکم تطهیراً
إنّما » : تفسیر القرآن، ج 6، ص 255 ، ح 286 ؛ دخلت علی رسول الله صلی الله علیه و آله فی بیت أمّ سلمۀ، و قد نزلت علیه هذه الآیه
فقال رسول الله صلّی الله علیه و اله: یا علیّ، هذه الآیۀ نزلت فیک و فی « یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً
، 28 . کلینی، محمدبن یعقوب، همان، ص 191 . 27 . همان، ص 262 263 ، ح 22 . سبطیّ و الأئمۀ من ولدك... 26 . همان، ص 255 ، ح 7
29 . مجلسی محمدباقر، همان، ج 25 ، ص 194 ، ح 5؛ الإمام منّا لایکون إلّا معصوما و لیست العصمۀ فی ظاهر الخلقۀ فیعرف بها . ح 5
فلذك لایکون إلّا منصوص 30 . همان، ج 17 ، ص 108 ؛ فهو معصوم مؤیّد موفّق مسدّد قد أمن من الخطاء و الزلل و العثار. 31 . شیخ
. صدوق، الاعتقادات، ص 96
برکت یک گوشۀ چشم مولا
از شدت فقر تنها یک قرآن بین بستگان من وجود دارد که ...» گزارشی از مرکز نشر معارف اسلامی در جهان محمود مطهرينیا
خواندن آن را به نوبت انجام میدهیم. لذا با شنیدن آوازة مؤسسۀ شما مبنی بر ارسال کتب اسلامی و قرآن، به صورت رایگان، به
من براي کمک » * * * «... وجد آمده با فروش کفشهاي خود! پول تمبر نامه را تهیه کرده و برایتان درخواست نامهاي را فرستادم
رفتم تا شغلی پیدا کنم و بتوانم هزینه خود و تحصیلاتم را تأمین کنم؛ در یکی از روزهاي تعطیلات « لاگوس » هزینه تحصیلی به شهر
به یک کتابفروشی برخورد کردم که در کنار مسجد مرکزي شهر لاگوس کتابهاي اسلامی عرضه میکرد؛ در این میان کتابی از
توجهم را به خود جلب کرد. کتابهاي دیگري نیز از انتشارات مرکز شما « مرکز نشر معارف اسلامی در جهان » مرکز اسلامی شما
آنجا بود که هم اینک اسمشان را به خاطر نمیآورم. نخست تردید کردم که این کتاب را بخرم یا خیر؟ چون آن را به قیمت دو
قیمتگذاري کرده بودند؛ در حالی که من آن روز فقط پانزده واحد پول نیجریه در اختیار داشتم؛ یا باید « نیره » واحد پول نیجریه
خوراك مایحتاج روزمره خود را تأمین میکردم و یا میبایست این کتاب را میخریدم. در این لحظات حساس و تردیدآلود
میکردم، گویی به من الهام شد که این کتاب را تهیه کن که برایت مفید خواهد بود، من هم به این نداي غیبی پاسخ مثبت دادم.
کتاب را با همه نیازي که به پول داشتم خریدم و با خود به منزل بردم و به مطالعه آن مشغول شدم. مطالب کتاب به قدري مرا
مجذوب و تحت تأثیر قرار داد که لحظهاي آن را به کنار نگذاشتم و مرتب مطالعه میکردم. فرداي آن روز مقداري پول از دوستم
قرض گرفتم و با عجله به سمت کتابفروشی رفتم تا بقیه کتب انتشاراتی مرکز اسلامی شما را خریداري کنم اما با کمال تأسف
وقتی به محل فروش کتابها مراجعه کردم، گفتند: تمام شده است! بسیار ناراحت و غمگین شدم؛ اما از سوي دیگر بسیار خوشحال
و سرزنده بودم از اینکه همین یک کتاب وسیله هدایت من گردید و مرا به راه راست و حقیقت سوق داد؛ من در بیست و نه ژوئن
1990 مسلمان شدم و میتوانم بگویم که این کتاب اسلامی سبب تحول عظیمی در من گردید. به طوري که با ایمان راسخی که به
خداي تعالی یافتم خود را در برابر سختیها و مشکلات ثابتقدم و مستحکم میبینم. آن گونه که با این روحیه قوي و ایمان استوار
میتوانم در برابر هر گونه ناملایمات بایستم. من هنوز در شگفتم که در آن روز با وجود مشکلات مادي و ضروري بودن تهیه
صفحه 53 از 63
فلورنسو (نیجریه) آنچه «... مایحتاج روزمره، این چه نداي غیبی بود که مرا واداشت تا کتاب یاد شده را بخرم و از آن بهرهمند شوم
ارسال شده بود. محتواي تکاندهندة این دو « مرکز نشر معارف اسلامی در جهان » در بالا خواندید گزیدهاي از دو نامهاي بود که به
نامه و دهها نامۀ دیگر که در کتاب نگرشی بر عملکرد سی سالۀ مرکز نشر معارف اسلامی در جهان و صحبتهایی که در این سو و
آن سو میشنیدیم ما را بر آن داشت تا به دنبال تهیۀ گزارشی از فعالیتهاي این مرکز باشیم. تلفنی وقتی را براي گفتوگو
هماهنگ کردیم و آدرس مرکز را از همکاران مجموعه گرفتیم. در کوچه پس کوچههاي قم و پشت حرم حضرت معصومه(س) و
و این که شنیده بودیم « مرکز نشر معارف اسلامی در جهان » آن سوي پل آهنچی پرسپرسان به سر قرار رسیدیم. با توجه به عنوان
مجموعه با بیش از 120 کشور جهان در ارتباط است گمان میکردیم با ساختمانی عظیم و مجلل آنگونه که رسم مؤسساتی است
که ادعاي تبلیغ جهانی دارند مواجه شویم ولی در نهایت ناباوري منزلی ساده و معمولی در یکی از کوچههاي قدیمی شهر قم که
اگر تابلوي کوچک مرکز نبود احدي متوجه تفاوت این منزل با دیگر منازل داخل کوچه نمیشد. * * * یکشنبه 25 شهریور 1385
قم، انتظام 21 ساعت 5 بعد از ظهر سر قرار رسیدیم. زنگ در مؤسسه را زدیم و وارد شدیم. در بدو ورود وارد اتاقی شدیم که دهها
زونکن در قفسههایی که از کف تا سقف یکی از دیوارهاي اتاق را پوشانده بود. روي هر کدام از این زونکنها نام یک یا چند
کشور دیده میشد. پس از هماهنگی به ساختمان جنبی مؤسسه که منزل شخصی آیتالله سید مجتبی موسوي لاري بود رفتیم.
اندکی بعد ایشان تشریف آورده و با رویی بسیار گشاده و آغوشی باز و مهربان از ما استقبال کردند. بعد از احوالپرسی و قدري
صحبتهاي خودمانی کمی از فعالیتهاي مؤسسه فرهنگی موعود در عرصههاي مختلف براي ایشان گفتیم. البته به واسطۀ سابقۀ
آشنایی دیرینۀ ایشان با موعود صحبتهاي ما خیلی مختصر بود. از ایشان درخواست گفتوگو براي درج در مجله نمودیم ولی به
شدت استنکاف ورزیدند و هرچه اصرار کردیم و بهانههاي مختلفی آوردیم حتی اجازة عکس گرفتن را به ما ندادند. البته
امیدواریم درج این گزارش موجب ملال خاطرشان نشود و ما را حلال کنند. کمی از وضعیت نشر و کتابخوانی در ایران گله
کردند و از قول سفیر ایران در یکی از کشورهاي بسیار فقیر و عقبافتادة آفریقایی نقل کردند که آن سفیر گفته بود در آن کشور
به رغم فقر اقتصادي شدیدي که مردم با آن دست به گریبان هستند با این حال خیلی شدید اهل مطالعهاند؛ این علاقه به مطالعه به
قدري زیاد است که حتی روزي یک گدا و متکدي کنار خیابان را دیدم که نشریهاي در دست داشت و آن را مطالعه میکرد و تنها
زمانی که یک نفر رد میشد سرش را از نشریه بلند میکرد و دستش را براي گدایی جلوي او میگرفت! باز تعریف میکردند از
بعضی از کشورهاي آسیاي میانه که شاید جمعیت آنها به شش میلیون نفر نمیرسد ولی تیراژ کتابها در آنجا میلیونی است و گاه
یک کتاب تا یکی دو میلیون نسخه هم چاپ میشود. اما در ایران علیرغم حضور این همه مؤلف و این مقوله تنوع آثار... و باز هم
از این گلهمند بودند چرا همواره ما راه حل مشکل کتابخوانی را فقط افزایش تعداد کتابخانههایی میدانیم که همسایههاي آنها
هم به درون آن نمیروند و هیچ توجه به آموزش و پرورش و تحولی که نیازمند آن است نداریم. آیتالله موسوي لاري روش تبلیغ
خود را چنین توصیف کرد که ما بیشتر سراغ فطرت رفته و از کانال توحید گفتوگو را شروع میکنیم. متأسفانه در حوزة مهدویت،
مطالبی که با این سبک نوشته شده باشند نداریم و فقط یک جزوة کوچکی از مرحوم شهید صدر به این سبک و سیاق موجود است
و دیگر هیچ. باید ما مطالبی بنویسیم که سراغ فطرت افراد رفته و با استناد به علوم روزي باشد که آنها قبول دارند و نه آیات و
روایاتی چرا که اینها که براي یک نامسلمان یا بیدین مفهومی ندارد. آیه و روایت مال مسلمانهاست و تا کسی مسمان نشده
باشد که نمیتوان به اینها استناد کرد. ایشان از کسانی انتقاد کردند که تا میخواهند راجع به حضرت مطلبی بنویسند فوري براي
اثبات عمر میگویند فلان گیاه چقدر عمر کرد و بهمان حیوان و یا حتی انسان چقدر. آخر، طول عمر حضرت جنبۀ اعجازي دارد و
زمینی و عادي کردن آن اصلًا درست نیست و خلاف منظور الهی است. گویا عدهاي هستند که اصلًا دنبال این هستند که جریان را
کاملاً عادي جلوه دهند. گفتیم آمدیم که تا کمی ازخاطرات و تجربیات و درددلهاي شما را براي مخاطبان دلسوز مجله ضبط و
صفحه 54 از 63
ایام » : نقد کنیم. مجدداً خیلی جديتر از دفعات قبل اجازة ضبط ندادند ولی این ماجراي عجیب را براي ما نقل کردند و گفتند
پانزده خرداد سال 1342 براي عمل جراحی معده به آلمان رفته بودم البته این عمل لغو و عبث بود و هیچ ثمرهاي براي ما نداشت. در
همان مدت امام موسی صدر هم به آنجا تشریف آورده بودند و بعد از آن هم بنا داشتند به مراکش بروند. آقاي محققی هم از
طرف مرحوم آیتالله بروجردي مسئول دفتر اسلامیهامبورگ بود. آن دو بزرگوار هر دو قد رشید و تنومندي داشتند و من جثهام
کوچک بود. تا آن زمان روحانیون کمی به اروپا رفته بودند و لذا این لباس خیلی براي مردم آنجا شناخته شده نبود. وقتی ما سه نفر
در خیابان راه میرفتیم براي مردم خیلی جالب بود و مشغول تماشاي ما میشدند. پس از بازگشت به ایران خاطرات سفر به آلمان را
که تنها نشریه مذهبی آن زمان و پرتیراژترین مجله مذهبی حتی تا زمان فعلی است « مکتب اسلام » طی چند مقاله براي درج در مجله
نوشتم. این مجله چند صدهزار تیراژ داشت و مخاطبان آن لحظهشماري میکردند که شمارة جدید آن چاپ شود و مطالب آن را
مطالعه کنند. مدتی که از چاپ این سلسله مقالات در آنجا گذشت، هرچند بیماري بسیار آزارم میداد مجموعۀ مطالب را کنار هم
گذاشتم. آیتالله مکارم شیرازي خیلی « اسلام و سیماي تمدن غرب » گذاشتم و مقداري دیگر مطلب هم به آن افزودم و نامش را
اظهار علاقه کردند که پیش از چاپ آن را مطالعه کنند. از همین رو دستنوشتههاي خود را نزد ایشان بردم و چند روز بعد براي
پس گرفتن آنها رفتم از مطالب اظهار خرسندي میکردند و خوششان آمده بود. در آن زمان که کپی و زیراکس نبود و آن نسخه
تنها نسخهاي بود که من داشتم. در مسیر برگشت ابتدا به یک ساعتسازي رفتم و کارم که تمام شد، سمت محله و حسینآباد رفتم
و در آنجا مقداري میوه خریدم و به خانه برگشتم. وسط حیاط منزل ناگهان متوجه شدم که دستنوشتهها همراهم نیست. بلافاصله
برگشتم و از ساعتسازي و میوهفروشی سراغ آنها را گرفتم خبر نداشتند. مطمئن شدم که برگهها را در تاکسی جا گذاشتهام. سراغ
پلیسی که در شلوغترین و پرترددترین محلۀ قم کشیک میداد رفتم و ماجرا را براي او تعریف کردم و گفتم جلوي هر تاکسیاي را
که میآید بگیر و بپرس آیا کاغذها را دیده یا نه؟ آن زمان تعداد تاکسیهاي قم خیلی کم بود. با ناامیدي تمام به منزل برگشتم و
به شدت حالم بد شد. در اوج مریضی و آشفتگیام ناگهان متوجه وجود مقدس حضرت بقیۀالله(ع) شدم و عرضه داشتم که اگر
عنایت کنید و این کتاب پیدا شود حتماً آن را به شما تقدیم خواهم کرد. بعد از ظهر به هر زحمتی بود از منزل بیرون آمدم و سراغ
پلیس رفتم و باز به ساعتسازي و میوهفروشی سر زدم ولی هیچ خبري از مطالب نبود که نبود. با ناامیدي تمام و تا حدي بیهدف
شروع کردم به قدم زدن و پیادهروي به این امید که جایی افتاده باشد و آن را پیدا کنم. مدتی که گذشت ناگهان به خودم آمدم و
دیدم در محلهاي هستم که صبح اصلًا به آنجا نیامده بودم. فوري برگشتم و به خودم نهیب زدم که آخر تو که اینجا نیامده بودي
بیخود در اینجا دنبال چه میگردي؟ در مسیر برگشت یک میوهفروش دورهگرد را دیدم که با چرخدستیاش گوشهاي ایستاده بود.
احساس کردم که یک نفر به من میگوید که برو از او سراغ بگیر شاید خبر داشته باشد. به خودم گفتم آخر من که صبح اینجا
نیامده بودم که او خبر داشته باشد. ولی باز گویا مرا هل میدادند که حالا برو از او بپرس شاید دیده باشد. با کلی عذرخواهی و
معذرت براي فروشنده ماجرا را نقل کردم و از او پرسیدم که آیا خبري دارد یا نه؟ در نهایت ناباوري دیدم که یکی از صندوقهاي
میوه را برداشت و نوشتهها را بدون روزنامهها و برگههایی که به دورش پیچیده بودم درآورد و گفت: همینهاست؟ دیدم که تمام
مطالبم هست و عجیب بود که حتی یک برگه از آنها را به جاي پاکت به مشتريهایش نداده بود. آخر آن زمان که پلاستیک و
پاکتی نبود. گفت: گوشۀ خیابان افتاده بود. من هم آنها را برداشتم. همانند صبح ولی این دفعه از شدت خوشحالی دوباره به شدت
حالم بد شد و گوشهاي افتادم. بعد از آن بلافاصله پیگیر چاپ کتاب شدم و وقتی چاپ شد در ابتداي آن نوشتم: تقدیم به پیشگاه
مقدس آقا امام زمان(ع) مدتی از چاپ کتاب گذشته بود که دیدم شخصی با واسطه از انگلیس پیغام آورده که من حاضرم این
کتاب را بدون هیچ هزینهاي به زبان انگلیسی برگردانم و اجازهاش را از مؤلف برایم بگیرید. کتاب به زبان انگلیسی چاپ شد و
اندکی بعد یک محقق آلمانی که متن انگلیسی را خوانده بود مشابه آن پیغام را براي ما فرستاد و پس از او یک ژاپنی و پس از او
صفحه 55 از 63
هم یک اسپانیایی و... تا جایی که الآن به بیش از 17 زبان زنده دنیا ترجمه شده و تنها در انگلیس به چاپ بیستوسوم رسیده است.
مرکز نشر معارف اسلامی در جهان با تعداد اعضایی کمتر از انگشتان یک دست از «. و اینها همهاش از عنایت حضرت بوده است
طریق مکاتبه با 120 کشور جهان در ارتباط است و بدون وابستگی به هیچ نهاد و شخصیتی صرفاً با استفاده ازکمکهاي مردمی که
برایشان ارسال میشود، کتابهاي متنوع و متعدد اسلامی را به 48 زبان زندة دنیا براي متقاضیان ارسال میکنند. مخاطبان اکثراً در
قارة آفریقا و آمریکا هستند. خسته نباشید و دست مریزاد خدمت ایشان، دو فرزند بزرگوار و تنها کارمند نیمهوقتشان عرض کرده و
از خداوند متعال توفیق روزافزونشان را خواستاریم.
هالیوود و فرجام جهان- 4
سید ابوالحسن علوي طباطبایی هالیوود دهه 1990 و بعد از آن از اوایل دهۀ 1990 تنوع عرصههاي کارگردانی همراه با برجستهتر
شدن نقش فیلم آمریکایی در زندگی معاصر وضعیت جدیدي به وجود آورد. شبکههاي تلویزیونی سریالهایی بر اساس فیلمهاي
مراسم اعطاي جایزة آکادمی » . موفق میساختند و به طور کلی هیجان مولد فیلمهاي آمریکایی بر فرهنگ عامهپسند جهان چیره شد
به مناسکی جهانی بدل شد و مجلات سینمایی عامهپسند با بهرهبرداري از عطش « اسکار » یا همان « علوم و هنرهاي سینمایی آمریکا
سیريناپذیري که در زمینۀ شایعات دنیاي فیلمسازي به وجود آمده بود، به موفقیتهایی دست یافتند. در اوایل دهۀ 1990 در سراسر
جهان نزدیک به 4000 فیلم بلند سینمایی ساخته شد که تنها 300 الی 400 فیلم محصول شرکتهاي بزرگ آمریکایی یا همان
هالیوود بود. اما همین تعداد 70 درصد درآمد گیشۀ دنیا را به خود اختصاص داد و به طور خلاصه سینماي آمریکا در سال 1994
در صد سالگی خود، همچنان از نظر اقتصادي و فرهنگی نیرومندترین صنعت سینماي جهان بود. عصر جدیدي آغاز شده بود که
دنیاي تصویر نام داشت. به دلیل آنکه سینماي آمریکا که در ذات تکنولوژیک خود تفوقطلب بود و هدف نهایی علم را قدرت
میدانست، از تصویر بهترین استفاده را کرد. تولید سالیانۀ هالیوود در اوایل قرن بیست و یکم حتی به رقم 700 فیلم در سال و با یک
سود خالص بالغ بر 15 میلیارد دلار رسید. در همان زمان طبق یک برآورد دقیق مشخص گردید که 78 درصد سینماها و
تلویزیونهاي جهان از آن تغذیه میشوند. نکتۀ مهم آن است که اصولًا هالیوود فیلم بدون هدف و خنثی نساخته است. سینماي
آمریکا همواره مبانی نظري خودش را که محصول ایدهها و اهدافش است به زبان تصویر ترجمه کرده و به این نکته روانشناسانه
نیز واقف است که هر تصویر معادل هزار کلمه است. در سالهاي دهۀ 1990 دو نظریۀ جدي پیرامون مدینۀ فاضله یا آرمان شهر،
فوکویاما دانشمند ژاپنی که « پایان تاریخ » که از طرف جرج بوش پدر مطرح گردید و دیگري « نظم نوین جهانی » مطرح شده؛ یکی
این دو مسئله به نحوي نیت سیاست غرب در جهانی شدن و ایجاد یک فرهنگ جهانی و تحمیل آن را بر جهان نشان میداد.
سینماي یهوديزده و صهیونیستی هالیوود در این دوره بیش از گذشته برآورندة خواسته و نمایانگر سیاست جهانی صهیونیسم بود.
مثلاً یکی از خرافههاي صهیونیستی در قالب سینمایی ظهور منجی و سفر به سرزمین موعود مطرح است. از نظر مسیحیان
صهیونیست، همان پیروان کلیساي پروتستانیسم یا به عبارتی اوانجلیستها، یهودیان تنها پیروان یک آیین الهی نیستند، بلکه یک اَبَر
نژادند و به همین دلیل نیز در مواقع عسرت و سختی، منجی دیگري از میان آنها ظهور کرده و ایشان را به سرزمین موعود میبرد.
ولی باید توجه کرد که این منجی نه آن منجی است که بشریت در انتظار اوست. از آنجا که فرزند اولین منجی قوم یهود یعنی
سلیمان فرزند داوود نبی، تمام دنیا را به تسخیر خود درآورد، صهیونیسم بین الملل نیز فرمانروایی بر ملک سلیمان را حق طبیعی خود
تنها مقدمهاي براي نقشههاي جهانی « نیل تا فرات » میداند و به همین دلیل هم داعیۀ سلطنت بر تمامی دنیا را دارد. و آن افسانۀ
صهیونیسم و قوم یهود است. حضرت موسی (ع) دومین منجی است. زیرا قوم بنیاسراییل را از ستم فرعون رهایی بخشید و از دریا
عبور داد و سرانجام ایشان را با خود به سرزمین موعود برد و از آن تاریخ به بعد، قوم یهود در انتظار سومین منجی خویش است.
صفحه 56 از 63
را « کریستف کلمب » ، در مجموعۀ تاریخ تمدن « ویل دورانت » ولی از آن تاریخ به بعد منجیان کوچکتري نیز ظهور کردهاند؛ مثلًا
یک یهودي پرتغالیالاصل میداند که به منظور کاستی از مصائب یهودیان در اروپاي قرن 15 سفري مقدّس را در جستجوي ارض
موعود آغاز کرد و در نهایت به آمریکا رسید. به همین دلیل صهیونیست ها آمریکا را سرزمین موعود خود میدانند و شهر
نیویورك نیز از دیرباز به عنوان پایتخت صهیونیسم بینالملل شناخته شده است. بر مبناي همین الگوي اساطیري، هالیوود تا کنون
سفرهاي اسطورهاي بسیاري را به تصویر کشیده و سینماي اروپا نیز به رقیب آمریکایی خود تأسی کرده است. جالب این که فیلمها
جان فورد) بر مبناي همین الگوي ) « خوشههاي خشم » کوین رنولدز 1995 ) و حتی ) « دنیاي آب » ،« ایندیانا جونز » نظیر مجموعه
روانی ساخته شدهاند. بنابراین مجموعاً چهار الگوي روانی هالیوودي مطرح است: 1. ظهور منجی و بردن امت خود به سرزمین
موعود؛ 2. حفظ جهان از خطراتی که آینده آن را تهدید میکند؛ تنها توسط غرب و به ویژه در آمریکا؛ 3. خلیج فارس مرکز
حرکتهاي تروریستی جهان است؛ 4. جنگ بعدي، نبردي نهایی بین دنیاي کفر و جهان آزاد و معتقد خواهد بود و نتیجه آن ظهور
معتقدند که دولت ایالات متحده این جنگ نهایی و مقدس را « اوانجلیستها » . مجدد حضرت عیسی به عنوان پادشاه جهان است
راهبري خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز جنگ نهایی مقدس باعث ایجاد رعب و وحشت در جهان
شدهاند، شکست خواهد داد. آنها موشکهاي هستهاي قارهپیماي آمریکا و اسرائیل را شمشیرهاي جنگ مقدس مینامند و عملیات
علیه عراق در سال 1991 م. را فراهم آورندة مقدمهاي براي جنگ جهانی مقدس میدانند. آنها همچنین معتقدند که « توفان صحرا »
مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسرائیل مداخله میکند و خواستههاي دولت اسرائیل و تأسیس کشور اسرائیل بزرگ
از رودخانۀ نیل تا رودخانۀ فرات، در واقع خواست مسیح است و لذا تخریب مسجدالاقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس و بناي
معبد سلیمان نیز مقدمهاي است براي همین هدف؛ زیرا این محل، محل ظهور مسیح موعود و در واقع محل حکومت جهانی مسیح
خواهد بود. آنها بر این باورند که این حادثه پس از سال 2000 میلادي حتماً اتفاق خواهد افتاد و قبل از آغاز جنگ نهایی مقدس،
رعب و وحشت جامعۀ آمریکا و اروپا را فرا خواهد گرفت و نکتۀ مهم آن که قبل از ظهور دوبارة مسیح، صلح در جهان هیچ
معنایی نداشته و مسیحیان براي تسریع درظهور بایستی مقدمات جنگ نهایی مقدس و نابودي جهان را فراهم سازند. این اعتقادات
در سالهاي دهۀ 1990 میلادي توسط رهبران مذهبی این فرقه در ایالات متحده و انگلستان به شدت تبلیغ شد و در آمریکا دهها
کتاب نوشته و از همه مهمتر فیلمهاي سینمایی بسیاري ساخته و به نمایش درآمد. مضامین فیلمهاي سینمایی از سالهاي دهۀ 1990
تاکنون مضامین فیلمهاي سینمایی ساخته شده در غرب به ویژه هالیوود به جز مضامین موجود در فیلمهاي سالهاي قبل در زمینۀ
ژانر افسانهاي علمی بر اساس همان چهار الگوي روایی که به آن اشاره شد، ادامه یافته است. البته در خصوص خطرات بمب اتمی و
پایان کار دنیا مضامین فیلمها تا حدي تکراري بوده و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروي، دشمن مهاجم یا از سوي سیارهاي
1990 ) به ) « با اولین نور سپیدهدم » دیگر، از سرزمین ناشناس و یا از شرق و به ویژه خاورمیانه در فیلمها مطرح شده است. در فیلم
میبینیم که خدمۀ یک « مارتین لندو » و « جیمز ارل جونز » ،« ربکار دومارنی » ،« پاورز بوت » : و با شرکت « جک شولدر » کارگردانی
بمبافکن اتمی به جماهیر شوروي حمله میکنند، در حالی که رئیسجمهور آمریکا سعی دارد نومیدانه کنترل ارتش خود را به
دست بگیرد آن هم پس از آنکه هلیکوپتر او طی یک حادثه و در یک تبادل هستهاي محدود سقوط میکند. فیلمنامۀ این فیلم
دارد که قبلًا به آنها اشاره شد. فیلم ضمناً ارتباط بین خلبان و « دکتر استرنج لاو » و « امنیت شکست خورده » شباهت زیادي به فیلم
« قطار اتمی » کمک خلبان زن و تلاش شخص رئیسجمهور را براي کنترل یک جنگ بزرگ جهانی نشان میدهد. فیلم تلویزیونی
نیز مجدداً به اتحاد جماهیر شوروي میپردازد. بر اساس داستان، فیلم یک « دیک لروي » و « دیوید جکسون » 1990 ) به کارگردانی )
شرکت زبالههاي اتمی میخواهد یک بمب هستهاي روسی را حمل کند و یکی از کارمندان شرکت تصمیم میگیرد تا با پنهان
کردن آن در یک قطار باري هزینۀ آن را به سود خود حیف و میل کند. این قطار همچنین حاوي مواد شیمیایی خطرناك و
صفحه 57 از 63
حرکت میکند. اگر بمب « دِنور » آتشزایی نیز هست که ناگهان در میان راه دچار خرابی ترمز شده و بدون کنترل به سوي شهر
منفجر شود نتیجهاش بیش از یک خرابی معمولی است. یک بازرس راهآهن و تمام خدمۀ قطار سعی میکنند که قطار را متوقف
کنند که بیفایده است. شهروندان دنور نیز در همین حال سعی دارند تا خانوادة خود را جمعآوري و شهر را ترك گویند. گروهی
راهزن و شورشی نیز در کمیناند. یک پیشنهاد چنین است که قطار را باید از خط خارج ساخت تا متوقف شود ولی انجام این
« راب لوو » پیشنهاد نیز معبر انفجاري عظیم خواهد شد ولی در نهایت با سعی و درایت افراد، کارها ختم به خیر میشود. در این فیلم
ایفاي نقش میکنند. در سینماي هالیوود معمولًا آنچه به اصطلاح به دل تماشاگر مینشیند و او را به سمت « کریستین دیویس » و
تماشاي فلیم جذب میکند فضاي پلیسی، اضطرابآور، تعقیب همراه با چاشنی عشق و عاطفه است. این دو فیلم نیز ضمن در
برداشتن مراتب سیاسی خود که خطرات مجهز شدن شوروي سابق به بمب اتمی یا داشتن زبالههاي اتمی و مسئلۀ دفع آنها را مطرح
میسازد، از فضاي فوقالذکر نیز عاري نیست. اینگونه فیلمها که در تاریخ سینما به وفور ساخته شدهاند میخواهند علاوه بر
سرگرم سازي تماشاگران به اهداف سیاسی اینچنینی نیز توجه شود. به جز هالیوود کشورهاي اروپایی نیز گاهی در زمینۀ فاجعۀ
تا پایان » جهانی تلاشهاي تصویري داشتهاند؛ از آن جمله کشورهاي آلمان ، فرانسه و استرالیا مشترکاً فیلمی را در سال 1991 به نام
کارگردان معروف آلمانی سرمایهگذاري و تهیه کردند. داستان فیلم سال 1999 را زمان وقوع « ویم وندرس » به کارگردانی « جهان
ماجرا قرار داده است. یک ماهوارة اتمی که از کنترل خارج شده است آیندة کرة زمین را تهدید میکند، در این میان یک داستان
تعقیب و گریز پلیسی نیز جریان دارد. دولت آمریکا ماهوارة از کنترل خارج شده را منفجر میکند و تمام ابزار کامپیوتري از کار
میافتد و عدهاي آن را نشانۀ پایان کار جهان تلقی میکنند ولی بعداً معلوم میشود که چنین نیست و قرار است سال 2000 آغاز
گردد. این فیلم به نحو غیر مستقیم و به عنوان موضوع فرعی به این مورد اشاره دارد ولی داستان پلیسی اصلی آن یک درام عاطفی
نابودگر 2: روز » است که از نظر تأثیرگذاري بر تماشاگر مسلماً بیشتر به دل مینشیند تا آنکه صرفاً فیلمی علمی تخیلی باشد. فیلم
که در سال 1991 ساخته شد. دو روبات با ظاهري انسانی را نشان میدهد که از زمان آینده « جیمز کامرون » به کارگردانی « داوري
میآیند. یکی از آنها براي مراقبت از پسربچهاي آمده که قرار است در آینده رهبري مبارزة انسان علیه کامپیوتر را بر عهده گیرد و
نام دارد که بسیار پیش رفتهتر است و میتواند به هر شکلی درمیآید. تعقیب و گریز در فیلم به صورت « نابودگر تی هزار » دیگري
دیوانهوار آغاز میشود و در رویارویی نهایی روبات مهاجم از بین میرود. فیلم به ما میگوید که قهرمان فیلم یک منجی است و
میخواهد رستگاري نسل بشر از دوزخی که خود آفریده، تنها با دست ماشینی مخلوق خودش میسر سازد که این مطلب اشاراتی
عمیق و ریشهدار انحرافی به منجی آخرالزمان و رستگاري انسانها از این طریق دارد و یک دنیاي ماشینی و رایانهاي بسیار در هم
پیچیده را براي آیینۀ بشر پیشبینی میکند و فاجعۀ جهانی را در غفلت بشر از کنترل نکردن ماشینها و کامپیوترها میداند.
پرسش و پاسخ
آقاي سلطان علی حیدري از قم سؤال کردهاند: آیا منتظر بودن و انتظار نوعی جبرگرایی و پذیرفتن مکتب جبر نیست! در پاسخ به
این پرسش باید بگوییم با توجه به آیات قرآن کریم خداوند متعال دو لوح دارد: 1. لوح محفوظ که هر آنچه در آن نوشته شده
باشد، پاك نمی گردد و مقدرّات درون آن تغییر نمییابد؛ 2. لوح محو و اثبات که بنابر شرایط و سنتی از سنتهاي الهی، سرنوشت
شخص یا جریانی خاص تغییر مییابد و به شکلی دیگر رقم میخورد. در تفاسیر قرآن ذیل آیات 22 سورة بروج، 39 سورة رعد، 2
سورة انعام مفسران و علما به تفصیل در این باره سخن گفتهاند که در صورت تمایل میتوانید براي مطالعۀ بیشتر در این رابطه به
آنها مراجعه نمایید. اصل ظهور حضرت مهدي(ع) مربوط به لوح محفوظ است و قطعاً اتفاق خواهد افتاد ولی زمان آن مربوط به
لوح محو و اثبات است و میتواند دچار تقدیم و تأخیر شده و زودتر یا دیرتر از موعد مقرر خود اتفاق بیفتد. سه دیدگاه دربارة
صفحه 58 از 63
عواملی که میتواند باعث تعجیل در امر ظهور شوند وجود دارد: 1. برخی به غلط بر این باورند که با دامن زدن و گسترش ظلم و
جور و فساد در تمامی عرصهها میتوان به این مهم دست یافت؛ 2. برخی خلوت و گوشهنشینی و دعا کردن صرف را موجب تعجیل
در ظهور حضرت مهدي(ع) میدانند؛ 3. بسیاري از علما و اندیشمندان به خصوص شیعه با استناد به آیات، روایات و دلایل عقلی
و این صالح بودن در عرصههاي فردي، خانوادگی، اجتماعی و در نهایت « منتظران مصلح خود باید صالح باشند » بسیار معقتدند
جهانی باید متجلّی شود و صرفاً با گسترش ظلم و جور و فساد ظهور حضرتش اتفاق نمیافتد و علاوه بر آن جامعۀ جهانی پس از
ظهور براي اداره و اجراي فرامین آن حضرت و گسترش عدل و داد به طور همزمان نیازمند اوضاع و شرایط مساعد و یاوران جان بر
کف و مجریان توانا به تعداد کافی براي کل پهنۀ زمین است و ظهور تنها و تنها با تحقق چنین شرایطی اتفاقی خواهد افتاد. 1 اگر بنا
بود این یاوران و مجریان تنها با خواست خدا و تحولی که از آسمان در قالب معجزه جلوهگر شده در اطراف حضرت مهدي(ع)
قرار گیرند، خداوند متعال میتوانست قرنها پیش از این و حتی قبل از تولد حضرتش آنها را که اصلًا لازم نبود حتی از میان
بشریت انتخاب شوند، به روي زمین بفرستد و به نیاز غیبتی طولانی آن هم به حدي که فقط تا کنون حدود 1200 سال از آن
میگذرد. آیات قرآن کریم، روایات و دلایل عقلی همگی بر این دلالت میکنند تا زمانی که تحول درونی انسانها اتفاق نیفتد و
مردمان و لااقل شیعیان به اختیار خود و نه از سر اجبار دست از گناه و تباهی بر ندارند و طالب ظهور نشوند این واقعۀ عظیم اتفاق
نخواهد افتاد حتی اگر خداي نکرده لازم باشد قرنها پس از این غیبت ادامه پیدا کند. جالب است بدانید بعضی از علما و محققان
بر این باورند که شناور بودن زمان ظهور به حدي است که حتی خود حضرت مهدي(ع) نیز زمان ظهور دقیق خود را نمیدانند. 2
خلاصۀ کلام اینکه ظهور تنها و تنها زمانی اتفاق خواهد افتاد که مردم اراده کرده باشند که با اصلاح خود و جامعۀخویش به آن
سمت گام بردارند. در این رابطه میتوانید کتاب نظریۀ اختیاري بودن ظهور؛ نوشتۀ آقاي علیرضا نودهی را که به تازگی از سوي
انتشارات موعود منتشر شده است را، مطالعه نمایید. هر چیزي را که ماباور داشته باشیم به اختیار ماست اساساً در تعارض با آراء
« انتظار و منتظر بودن نوعی جبر گرایی و پذیرفتن مکتب جبر نیست » پیروان مکتب جبر قرار قرار میگیرد و به همین جهت نه تنها
بلکه هر کس در زمرة منتظران قرار گیرد و نامش در میان چشمانتظاران حضرت مهدي(ع) ثبت گردد، در واقع در مقابل مکتب
جبرگرایی قد علم کرده و ایستاده است؛ چون که جبر گرایان معتقدند انسان هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود ندارند و هر آنچه
مقرر شده باشد (بدون تفکیک میان لوح محفوظ و لوح محو و اثبات) قطعاً اتفاق خواهد افتاد. براي مطالعۀ بیشتر در این رابطه
میتوانید به این کتابها مراجعه نمایید: 1. آشنایی با مبانی و اصول مکتب جبر: انسان و سرنوشت؛ عدل الهی، تألیف آیت الله
مطهري. 2. آشنایی با مفهوم لوح محفوظ و لوح محو و اثبات و نقش آن در جریان ظهور: 1 2. تفسیر المیزان، ذیل آیات یادشده؛
2 2. شش ماه پایانی، تألیف مجتبی الساده، ترجمۀ محمود مطهري نیا. 3. نقش انسانها در تعجیل ظهور و نحوة آن: 3 1. نظریۀ
اختیاري بودن ظهور، تألیف علیرضا نودهی؛ 3 2. تاریخ پس از ظهور، تألیف علامۀ شهید سید محمدصدر، ترجمۀ سید حسن
سجاديپور؛ 3 3. معرفت امام زمان(ع) و تکلیف منتظران، تألیف ابراهیم شفیعی سروستانی. چشم انتظار سؤالات بعدي شما هستیم.
پینوشتها: 1. براي نمونه، رك :سید محمد صدر، تاریخ پس از ظهور، ص 401 به بعد 2. البته این دیدگاه مورد قبول همۀ علما
نیست.
مرگ شیرین
سهیلا صلاحی اصفهانی آن قدر شانههاي زخمیام هم رنگ درد است که د یگر رنج تخته سنگهایی را که روي سینهام نهادهاید
احساس نمیکنم. حتی مشعلهاي سرخ شما نیز دیگر اثري ندارد. بسوزانید مرا! تکه تکهام کنید! بیایید و تن خاکی مرا، که جز
پوست و استخوانی از آن نمانده، بر ناهمواري زمین میخکوب کنید! محال است بتوانید به آرزوي پلیدتان برسید! محال است غیر از
صفحه 59 از 63
ما را به شکیبایی و بردباري فرمان داده است. « او » آن چه گفتهام سخن دیگري از من بشنوید! من راستی را فریاد میکنم. بدانید که
فرمود که جایگاه ما بهشت است. و چه بهتر از این که فداکاري ما وسیلۀ نجات دیگران گردد و از بردگی و ظلم رهایی یابند. « او »
بدانید که نام نیک ما در هر دو جهان باقی خواهد ماند. *** گمان میکنید صداي تازیانههایی را که بر پیکر عزیز جانم، نورِ
دیدهام، تنها پسرم، فرود میآورید نمیشنوم؟ گمان میکنید آسان است به جاي صوت دلنشین مناجات او، ضجههایش را تاب
خاموش میکنم که همان کلام و وعدة خداست. آري! « او » بیاورم؟ به خدا سوگند که چنین نیست! اما آتش دلم را با کلام و وعدة
آن چه خدا و پیامبر گفتهاند، صحیح است و صادق. *** مرگ براي ما شیرینتر و گرانبها تر است از سلامتیاي که به بهاي
باشد. هزار بار دیگر که مرا منع کنید باز همان را خواهم گفت: اشهد ان لا اله الّا الله « وي » و تبري جستن از دین « او » بیحرمتی به
برایمان دعا کرد که: خدایا آل یاسر را بیامرز. و فرمود: من « او » اشهد انّ محمداً رسول الله. *** من، همسرم و فرزندمان شنیدیم که
از دیدن وضعیت ما کمتر از تأثیر آهن گداختهاي که بدنهایمان را با آن داغ « او » آنچه از عهدهام ساخته بود، کردم. حزن و اندوه
پیامبر خداست. محمد(ص) میگوید: تفاوتی میان سیاه و سپید نیست. غنی و فقیر نزد خدا یکسانند. مردم « او » میکنید، نیست. آخر
در نظر او مانند دانههاي شانه برابرند همۀ فرزند آدماند و آفریده شده از خاك. برتري در شهرت و مقام و مال نیست. هر که
دربارة عمار چه میگفت، مباهات میکردي بر این شهادت و بر این که « او » تو نیز اگر شنیدهبودي که « گرامیتر » تقوایش بیشتر
فرزندي همچون عمار از آن تو باشد. پیامبر فرمود: دستهاي یاغی او را به شهادت میرسانند. عمار یک پارچه ایمان است. هر کس
با عمار دشمنی کند مثل این است که با خدا دشمنی کرده است و هر کسی بغض او را در دل نگاه دارد مانند آن است که بغض و
عمار را طیب و پاك نامید و او را یکی از چهارتنی دانست که بهشت مشتاق دیدارش است. « او » . کینه خدا را در دل نهفته است
آري! یاران محمد(ص) این گونهاند. *** من، سمیه؛ کنیزي آزاد شدهام که خدا بر من منت گذاشت و موهبت آزادي بزرگتري
را در پناه اسلام ارزانیام کرد. برایم سعادتی بزرگ است که نخستین زن شهید در راه خدا و پیامبر باشم. *** پینوشت: بیانات
پیامبر(ص) دربارة عمار، برگرفته از کتاب عمار یاسر تالیف صدرالدین شرف الدین، ترجمۀ سید غلامرضا سعیدي است .
درباره مرکز